- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 موسم عید است و ما نومید از دیدار یار عالمی در عیش و نوش و ما و چشم اشکبار
2 هر کسی با یار در گشت گلستان است و من زاشک سرخم شد کنار از داغ هجران لاله زار
3 جان نثار مقدم جانان نکرده، دم به دم چیست بهره از تفرجگاه بحث جان نثار
4 بینوا و دل پر از خار و غریب و دردمند دست بر دل، سر به زانو، چشم در ره، دل فگار
5 سینه سوزان، دل فروزان، کوچه کوچه در به در کس مبادا همچو من آواره از یار و دیار
6 بکره جوئی شد ز هر چشمم روان از خون دل عاقبت کردم دوا داغ فراغ سر چنار
7 خالدا گر نیستی دیوانه صحرا نورد تو کجا و کابل و غزنین و خاک قندهار