- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ناله اصحاب مسجد نیست بی فریادرس تا مؤذن می شود بیدار می خوابد عسس
2 ساجدان را تن ز نقصان وظایف کاسته بر زمین چسبیده اند از ضعف روزی چون مگس
3 گرسنه چشمان بر انجم چشم حسرت دوخته صبح از قرصی که دارد برنمی آرد نفس
4 بر خروش سینه لرزان همچو بر سیلاب موج بر سرشک دیده غلطان همچو بر گرداب خس
5 دامنت زاری کنان خواهند گیرند این گروه لیک نتوانند بردارند دست از پیش و پس
6 بر امید آب و دانه تا به کی داری اسیر یا بکش این عاجزان را یا برون آر از قفس
7 تو به تخت مصر پیراهن فشانی بر صبا قحطیان را روح می پرد به آواز جرس
8 پرده این سور واین شیون به هم نزدیک نیست مفلسان از درد می گویند و منعم از هوس
9 چارهای خواهد «نظیری » بهر این بیچارگان دارد از احسان میرزا شادمان این ملتمس