1 ارباب زمانه آفت دل باشند چون موج سراب نقش باطل باشند
2 این کهنه سفینه های از کار شده خوبست جنازه های ساحل باشند
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 صافی شوم از کون که در درد صفا نیست بر عرش زنم جوش که در خمکده جا نیست
2 رویم همه چون سایه، که در خدمت خورشید صد گونه سجودست که در خدمت ما نیست
1 خانه در کوی مغان کردم خراب عاقبت هم طبع گشتم با شراب
2 دهر پیرم کرده اما ذوق عشق گرم تر دارد مزاجم از شباب
1 در پرده ره ندادند وقت سخن صبا را من نیک می شناسم پیغام آشنا را
2 عیش دیار غربت چون برق در گذار است نتوان به قید کردن ذوق گریزپا را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **