- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نقابدار که آیین رهزنی دارد جمال یوسفی و فر بهمنی دارد
2 وفای غیر گرش دلنشین شده ست چه غم خوشم ز دوست که با دوست دشمنی دارد
3 چه ذوق رهروی آن را که خارخاری نیست مرو به کعبه اگر راه ایمنی دارد
4 به دلفریبی من گرم بحث و سود منست نگاه تو به زبان تو همفنی دارد
5 به باده گر بودم میل شاعرم نه فقیه سخن چه ننگ ز آلوده دامنی دارد
6 خوشم به بزم ز اکرام خویش و زین غافل که می نمانده و ساقی فروتنی دارد
7 نباشدش سخنی کش توان به کاغذ برد برو که خواجه گهرهای معدنی دارد
8 بیاورید، گر اینجا بود زباندانی غریب شهر سخن های گفتنی دارد
9 مبارکست رفیق ار چنین بود غالب «ضیای نیر» ما چشم روشنی دارد