جلوه حسن ترا محرم به جز آیینه از جلال عضد غزل 44

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

جلوه حسن ترا محرم به جز آیینه نیست

1 جلوه حسن ترا محرم به جز آیینه نیست سرّ سودای خیالت محرم هر سینه نیست

2 حُسن خود خواهی که بینی در دل ما کن نظر اندرون پاکبازان کمتر از آیینه نیست

3 گفته ای امروز خواهم کرد کار تو تمام لطف تو در حقّ ما ای دوست امروزینه نیست

4 مار زلفش گنج حُسن آشفته می دارد مگر حسن او را بهتر از این مار در گنجینه نیست

5 مهربان شو، عاشق دیرینه خود را مکش زانکه مهر هیچ کس چون عاشق دیرینه نیست

6 مهر می ورزد جلال آخر تو نیز ای کینه جوی مهربانی کن سزای مهربانان کینه نیست

عکس نوشته
کامنت
comment