نمود در دلم از آتش درون شرری از فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

نمود در دلم از آتش درون شرری

1 نمود در دلم از آتش درون شرری نهال عاشقیم داد عاقبت ثمری

2 عذاب می کشم از نالهای دل آن به رهم ز درد سر آن را دهم بسیمری

3 فکند بر سر من سایه موی ژولیده گشاد طایر سودای عشق بال و پری

4 بتی بجان من آتش زد و نکرد وفا گلی نمود چو گلبن ولی نداد بری

5 خدنگ آه بلاکش ز سنگ می گذرد چرا ز ناله زارم نمی کنی حذری

6 ز چاک سینه ازین رهگذر شوم خوش حال که سوی دل غم عشق تو یافت رهگذری

7 مرا ز شوق نگاه تو گشت حال خراب چرا بحال خرابم نمی کنی نظری

8 ز باغ عشق فضولی گل مراد نچید نکرد ناله او در دل بتان اثری

عکس نوشته
کامنت
comment