مرد آن که در هجوم تمنا شود از غالب دهلوی غزل 234

غالب دهلوی

آثار غالب دهلوی

غالب دهلوی

مرد آن که در هجوم تمنا شود هلاک

1 مرد آن که در هجوم تمنا شود هلاک از رشک تشنه ای که به دریا شود هلاک

2 گردم هلاک فره فرجام رهروی کاندر تلاش منزل عنقا شود هلاک

3 نازم به کشته ای که چو یابد دوباره عمر در عذر التفات مسیحا شود هلاک

4 دارم به کنج غمکده رشک کسی که او در جلوه گاه دوست به غوغا شود هلاک

5 منمای رخ به ما که به دعوی نشسته ایم در خلوتی که ذوق تماشا شود هلاک

6 با عاشق امتیاز تغافل نشان دهد تا خود ز شرم شکوه بیجا شود هلاک

7 نامرد را به لخلخه آسایش مشام مرد از تف سموم به صحرا شود هلاک

8 با خضر گر نمی روم از بیم ناکسی ست ترسم ز ننگ همرهی ما شود هلاک

9 غم لذتی ست خاص که طالب به ذوق آن پنهان نشاط ورزد و پیدا شود هلاک

10 غالب ستم نگر که چو «ولیم فریزر»ی زین سان به چیره دستی اعدا شود هلاک

عکس نوشته
کامنت
comment