خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

مرد آن بود که از سر دردی از خاقانی شروانی قصیده 75

قصیده 75 ام از 1365 قصاید

مرد آن بود که از سر دردی قدم زند

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8

1 مرد آن بود که از سر دردی قدم زند درد آن بود که بر دل مردان رقم زند

2 آن را مسلم است تماشا به باغ عشق کو خیمهٔ نشاط به صحرای غم زند

3 وز بهر آنکه نیست شود هرچه هست اوست ختم وجود بر سر کتم عدم زند

4 از دست عشق چون به سفالی شراب خورد طعنه نخست در گهر جام جم زند

5 بیشی هر دو عالم بر دست چپ نهد وانگه به دست راست بر آن بیش، کم زند

6 جایی که زلف جانان دعوی کند به کفر گمره بود که در ره ایمان قدم زند

7 و آنجا که نور عارض او پرده برگرفت تردامنی بود که دم از صبح‌دم زند

8 خاقانی این سراب که داند که مردوار زین خاکدان به بام جهان بر علم زند

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر مرد آن بود که از سر دردی قدم زند

شاعر شعر مرد آن بود که از سر دردی قدم زند چه کسی است ؟

شاعر شعر مرد آن بود که از سر دردی قدم زند خاقانی شروانی می باشد.

شعر مرد آن بود که از سر دردی قدم زند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر مرد آن بود که از سر دردی قدم زند چیست ؟

قالب شعر مرد آن بود که از سر دردی قدم زند قصیده است

مضمون اصلی شعر مرد آن بود که از سر دردی قدم زند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر