- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 قدر اهل درد صاحب درد میداند که چیست مرد صاحب درد، درد مرد، میداند که چیست
2 هر زمان در مجمعی گردی چه دانی حال ما حال تنها گرد، تنها گرد، میداند که چیست
3 رنج آنهایی که تخم آرزویی کشتهاند آنکه نخل حسرتی پرورد میداند که چیست
4 آتش سردی که بگدازد درون سنگ را هرکرا بودست آه سرد، میداندکه چیست
5 بازی عشقست کاینجا عاقلان در شش درند عقل کی منصوبهٔ این نرد میداند که چیست
6 قطرهای از بادهٔ عشقست سد دریای زهر هر که یک پیمانهٔ زین میخورد، میداند که چیست
7 وحشی آنکس را که خونی چند رفت از راه چشم علت آثار روی زرد میداند که چیست