سحرگهی که موذن بفالق الاصباح از شمس مغربی غزل 55

شمس مغربی

آثار شمس مغربی

شمس مغربی

سحرگهی که موذن بفالق الاصباح

1 سحرگهی که موذن بفالق الاصباح صلای زنده دلان میدهد بخوان صلاح

2 تو رو به خانه خمار عاشقان آور برای راحت روحت طلب کن از وی راح

3 کلید فتح دلِ اهل دل، بدست دل است گشایشی طلب از وی که عنده مفتاح

4 از آنشراب که از دل همیبرد احزان از آنشراب که درجان درآورد افراح

5 از آن مئی که ازو زنده است جان مسیح از آن مئی که در اشباح دردمد ارواح

6 نجات هردو جهان را از آنشراب طلب که اوست در دو جهان موجب نجات و نجاح

7 به پیش پرتو آن می چراغ فکر و خرد چه پیش ضوء صباح است کوکب مصباح

8 بهر که ساقی ازین باده داد رست از خود هرآنکه رست ز خود یافت در دو کَون فلاح

9 بیا و بر دل و بر جان مغربی می ریز مئی که هیچ ملوث نمیکند اقداح

عکس نوشته
کامنت
comment