- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سحرگهی که موذن بفالق الاصباح صلای زنده دلان میدهد بخوان صلاح
2 تو رو به خانه خمار عاشقان آور برای راحت روحت طلب کن از وی راح
3 کلید فتح دلِ اهل دل، بدست دل است گشایشی طلب از وی که عنده مفتاح
4 از آنشراب که از دل همیبرد احزان از آنشراب که درجان درآورد افراح
5 از آن مئی که ازو زنده است جان مسیح از آن مئی که در اشباح دردمد ارواح
6 نجات هردو جهان را از آنشراب طلب که اوست در دو جهان موجب نجات و نجاح
7 به پیش پرتو آن می چراغ فکر و خرد چه پیش ضوء صباح است کوکب مصباح
8 بهر که ساقی ازین باده داد رست از خود هرآنکه رست ز خود یافت در دو کَون فلاح
9 بیا و بر دل و بر جان مغربی می ریز مئی که هیچ ملوث نمیکند اقداح