1 جنون که کرد به دیوانگی مثل ما را گل همیشه بهار است در بغل ما را
2 کسی که در پی نیکی است بد نمی بیند نمانده با دگری غیر خود جدل ما را
3 همین بس است که در خاطر جفا باشیم چه شد که چشم تو کم می کند محل ما را
1 شمشیر تو قبله گاه سرها پروانه ناوکت جگرها
2 پرواز وفاست گلفشان تر بر باد دهیم بال و پرها
1 تا شد ز یاد تو روشن چراغ ما آیینه شبنمی است زگلهای باغ ما
2 مست هوا میکده سایه گلیم داغ است آفتاب ز رشک ایاغ ما
1 شد شیشه خانه باغ دل از جان سخت ما جز سنگ فتنه یار نیارد درخت ما
2 بیگانه الفتیم چه دنیا چه آخرت در خانه وجود و عدم نیست رخت ما