جنون فوق عایات الجنونی از شمس مغربی غزل 172

شمس مغربی

شمس مغربی

شمس مغربی

جنون فوق عایات الجنونی

1 جنون فوق عایات الجنونی جنون من حبیب ذوالفنونی

2 بعشقت زان زهر مجنون فرونم که در خوبی ز هر لیلی فزونی

3 برون از خویشتن عمریت جستم نمیدانستمت کاندر در درونی

4 نگارا دیده اندر جستجویت چه میگردد که تو عین عیونی

5 الا ای غمزه غماز دلبر چنان پر مکر و دستان و فسونی

6 که اندر سحر و مکاری و افسون زحد و وصف و اندازه برونی

7 دلا از چشم سرمستش حذر کن که هم ترک است و هم سرمست و خونی

8 دلا در توست چون ساکن دلا را چرا بی صبر و آرام و سکونی

9 ترا در چند و چونی مغربی یافت اگر چه برتر از چندی و چونی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر