گرز آن که فغانی ز دل زار از سحاب اصفهانی غزل 225

سحاب اصفهانی

آثار سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

گرز آن که فغانی ز دل زار برآرم

1 گرز آن که فغانی ز دل زار برآرم کام دل زار از تو دل آزار برآرم

2 از آبله ی پا به ره وادی عشقت هر گام چه گلها که زهر خار برآرم

3 خواهم که دل از روزن روی تو ببیند گر تیر تو از سینه ی افگار برآرم

4 از حد نگذشته است جفا کاری گردون وقت است که یک آه شرر بار برآرم

5 با اشک شب هجر و نگاه شب وصلت چون آرزوی دیده ی بیدار برآرم

6 تا در ره عشق تو بسر خاک توان کرد کو فرصت آنم که زپا خار برآرم

7 دانم که حجاب من و معشوق (سحاب) است روزی که سر از پرده ی پندار برآرم

عکس نوشته
کامنت
comment