آن عاشقی که طعمه عشق تو جان از سیف فرغانی غزل 90

سیف فرغانی

آثار سیف فرغانی

سیف فرغانی

آن عاشقی که طعمه عشق تو جان اوست

1 آن عاشقی که طعمه عشق تو جان اوست از بهره خوردن غم تو دل دهان اوست

2 همچون رهست پی سپر کاروان درد از قالب آن پلی که بر آب روان اوست

3 آن کو بجست و جوی تو پا در رکاب کرد لطف تو تا بحضرت تو همعنان اوست

4 آن محتشم که او نبود مایه دار عشق هر چیز را که سود شمارد زیان اوست

5 وآنکس که هیچ ندارد بغیر تو آنجا که هیچ جای نباشد مکان اوست

6 آن صادقی که بهر تو روزی بتیغ عشق خود را بکشت زندگی دل نشان اوست

7 وآنکو بعقل خویش ترا وصف می کند تو دیگری و هر چه بگوید گمان اوست

8 وصاف حسنت ار بسخن بگذرد ز عرش بی منتهای وصف تو حد بیان اوست

9 در وصف تو که بهره ما زآن حکایتیست آنکس فصیح تر که خموشی زبان اوست

10 وصلت پیام داد شبی سیف را و گفت زآنجا که حسن منطق و لطف بیان اوست

11 بحریست عشق و چون بکنارش رسی منم هر جا تو از میان بدر افتی کران اوست

12 من کیستم که همچو منی را خبر بود زآن سر که در میان تو و در میان اوست

عکس نوشته
کامنت
comment