1 نگاه تست شمشیر خدا داد به زخمش جان ما را حق بما داد
2 دل کامل عیارن پاک جان برد که تیغ خویش راب از حیا داد
1 ایکه با نادیده پیمان بسته ئی همچو سیل از قید ساحل رسته ئی
2 چون نهال از خاک این گلزار خیز دل بغائب بند و با حاضر ستیز
1 بهل افسانهٔ آن پا چراغی حدیث سوز او آزار گوش است
2 من آن پروانه را پروانه دانم که جانش سخت کوش و شعله نوش است
1 گرم خون انسان ز داغ آرزو آتش ، این خاک از چراغ آرزو
2 از تمنا می بجام آمد حیات گرم خیز و تیزگام آمد حیات
1 مثل آئینه مشو محو جمال دگران از دل و دیده فرو شوی خیال دگران
2 آتش از ناله مرغان حرم گیر و بسوز آشیانی که نهادی به نهال دگران