بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

بیدل دهلوی
بیدل دهلوی

نفس درازی‌ کس تا به چون و از بیدل دهلوی غزل 930

غزل 930 ام از 2828 غزلیات

نفس درازی‌ کس تا به چون و چند نیفتد

1 نفس درازی‌ کس تا به چون و چند نیفتد گره خوش است‌ که بیرون این‌ کمند نیفتد

2 حیاست آینه‌پرداز اختیار تعلق اگر دل آب نگردد نفس به بند نیفتد

3 رعونت است که چون شمع می‌کشد ته پایت به سر نیفتی اگر گردنت بلند نیفتد

4 مروت آن همه از چشم زخم نیست‌ گزندش اگر به گوش حیا نالهٔ سپند نیفتد

5 سفاهت است کرم بی‌تمیز موقع احسان گشاده دست و دل آن به که هرزه‌خند نیفتد

6 ز فکر کینه ندارد گزیر طینت ظالم چه ممکن است حسد در چهی که کند نیفتد

7 چو صبح‌ گرد من از دامنت رسیده به اوجی که تا ابد اگرش بر زمین زنند نیفتد

8 مباد کام کسی بی‌نصیب لذت معنی تو لب ‌گشا که جهان چون مگس به قند نیفتد

9 به خاک راه تو افکنده‌ام دلی که ندارم نیاز شرم کن این جنس اگر پسند نیفتد

10 گر احتیاج به توفان دهد غبار تو بیدل چو صبح به‌ که صدا از نفس بلند نیفتد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر نفس درازی‌ کس تا به چون و چند نیفتد

شاعر شعر نفس درازی‌ کس تا به چون و چند نیفتد چه کسی است ؟

شاعر شعر نفس درازی‌ کس تا به چون و چند نیفتد بیدل دهلوی می باشد.

شعر نفس درازی‌ کس تا به چون و چند نیفتد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر نفس درازی‌ کس تا به چون و چند نیفتد چیست ؟

قالب شعر نفس درازی‌ کس تا به چون و چند نیفتد غزل است

مضمون اصلی شعر نفس درازی‌ کس تا به چون و چند نیفتد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر