1 آرم همه شب ز جزع خونین الماس دارم بتو امید وز هجر تو هراس
2 تا نگذاری امید من یاس شود سوی تو روانه کردم این دسته یاس
1 زاد فی الطنبور اخری نغمه یعنی ز نو مردم تبریز لحنی ساختند اندر رباب
2 چند تن اهریمن آسا در لباس مردمان کادمی صورت بدند اما بسیرت چون دواب
1 کای شه والاگهر وی مه مالکرقاب ای پدر نامجوی ای ملک کامیاب
2 از من و مریخ جو باقی این گفتگو مسئله از ما بپرس گمشده از ما بیاب