1 شاها ادبی کن فلک بد خو را گر چشم رسانید رخ نیکو را
2 گرگوی خطا کرد به چوگانش زن ور اسب خطا کرد به من بخش او را
کاسیو رساند آن رخ نیکو را
1 بودم میان خلق یکی مرد پارسا قلّاش کرد نرگس جمّاش تو مرا
2 از غمزهٔ تو در دلم افتاد وسوسه با وسوسه جگونه توان بود بارسا
1 هر نور و هر نظام که ملک جهان گرفت از سنجر ملک شه آلب ارسلان گرفت
2 صباحبقران مشرق و مغرب معزّ دین شاهی که او به تیغ و به دولت جهانگرفت
1 کف دست موسای پیغمبرست و یا آتش اژدها پیکرست
2 وگر زآسمان معجز مصطفی فرود آمده بر کف حیدرست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
کاسیو رساند آن رخ نیکو را