- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نور تا کیست که آن پردهٔ روی تو بود مشک خود کیست که آن بندهٔ موی تو بود
2 ز آفتابم عجب آید که کند دعوی نور در سرایی که درو تابش روی تو بود
3 در ترازوی قیامت ز پی سختن نور صد من عرش کم از نیم تسوی تو بود
4 راه پر جان شود آن جای که گام تو بود گوش پر در شود آنجا که گلوی تو بود
5 هر که او روی تو بیند ز پی خدمت تو هم به روی تو که پشتش چو به روی تو بود
6 از تو با رنگ گل و بوی گلابیم از آنک خوی احمد بود آنجا که خوی تو بود
7 دیدهٔ حور بر آن خاک همی رشک برد که بر آن نقش ز لعل سر کوی تو بود
8 کافهٔ خلق همه پیش رخت سجده برد حور یا روح که باشد که کفوی تو بود
9 قبلهٔ جایست همه سوی تو چون کعبه از آن قبلهٔ جان سنایی همه سوی تو بود