- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای نور افلاک و زمین چشم و چراغ غیب بین ای تو چنین و صد چنین مخدوم جانم شمس دین
2 تا غمزهات خون ریز شد وان زلف عنبربیز شد جان بنده تبریز شد مخدوم جانم شمس دین
3 خورشید جان همچون شفق در مکتب تو نوسبق ای بندهات خاصان حق مخدوم جانم شمس دین
4 ای بحر اقبال و شرف صد ماه و شاهت در کنف برداشتم پیش تو کف مخدوم جانم شمس دین
5 ای هم ملوک و هم ملک در پیشت ای نور فلک از همدگر مسکینترک مخدوم جانم شمس دین
6 مطلوب جمله جانها جان را سوی اجلالها تو داده پر و بالها مخدوم جانم شمس دین
7 دل را ز تو حالی دگر در سلطنت قالی دگر تا پرد از بالی دگر مخدوم جانم شمس دین