- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چراغ است مر تیره شب را بسیچ به بد تا توانی تو هرگز مپیچ
2 چو سی روز گردش بپیمایدا شود تیره گیتی بدو روشنا
3 پدید آید آنگاه باریک و زرد چو پشت کسی کو غم عشق خْوَرد
4 چو بیننده دیدارش از دور دید هم اندر زمان او شود ناپدید
5 دگر شب نمایش کند بیشتر تو را روشنایی دهد بیشتر
6 به دو هفته گردد تمام و درست بدان باز گردد که بود از نخست
7 بود هر شبانگاه باریکتر به خورشید تابنده نزدیکتر
8 بدینسان نهادش خداوند داد بود تا بود هم بدین یک نهاد