جان که در عالم از کمال‌الدین اسماعیل غزل 111

کمال‌الدین اسماعیل

آثار کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

جان که در عالم خود او را داشتم

1 جان که در عالم خود او را داشتم بهر تو نا بوده اش انگاشتم

2 دیده را با نقش تو پرداختم سسینه را از مهر تو انباشتم

3 مطبخ سودای خود یعنی دماغ از برای عشق تو افراشتم

4 در زمین سینه از روز نخست دانۀ دل خود بنامت کاشتم

5 تختۀ وقف غمت بر دل زدم نام عشق تو برو بنگاشتم

6 از زر و سیم رخ و اشک آنچه بود آن زر و سیم آن تو پنداشتم

7 گر دلی بد، تن بهجرش در زدم ور تنی بد، دل ازو برداشتم

8 از سر هر دو جهان برخاستم جز غمت کز بهر خود بگذاشتم

عکس نوشته
کامنت
comment