-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جان و جهان فدایت ای آنکه به ز جانی ذوقی است جان سپردن چون جان تو می ستانی
2 مردن بداغ دردت عیش است بی نهایت گشتن قتیل عشقت عمریست جاودانی
3 از حال مست این ره هشیار نیست آگه ساقی بیار جامی زان باده ای که دانی
4 چون گریه دو چشمم غماز حال من شد نشگفت اگر بماند راز دلم نهانی
5 بی همدمان یکدل از زندگی چه حاصل ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی
6 گر دوست جوئی ای دل از خویش بی نشان شو تا زو نشان بیابی در عین بی نشانی
7 ایمرغ سدره منزل بگشای بال و بر پر زین خارزار صورت در گلشن معانی
8 یارب چه عیش باشد در گلشنی نشستن کایمن بود بهارش از آفت خزانی
9 بر تخت ملک سرمد دارد حسین مسند گر بگذرد چه نقصان زین خاکدان فانی