1 درس بی آرامی از سیلاب می باید گرفت نسخه بیتابی از سیماب می باید گرفت
2 موسم گل می رسد ساغر پرستان فرصت است خون زاهد از شراب ناب می باید گرفت
3 می دهد از راز پنهانش خبر چین جبین سرخط باطن ز موج آب می باید گرفت
1 تا شد ز یاد تو روشن چراغ ما آیینه شبنمی است زگلهای باغ ما
2 مست هوا میکده سایه گلیم داغ است آفتاب ز رشک ایاغ ما
1 پری گشته آیینه دار هوا توان دیدن از روی کار هوا
2 چرا مست و مجنون نباشد کسی هوای بهار و بهار هوا
1 یا جلوه مده فرشته ها را یا خام مکن برشته ها را
2 دهقانی برق اگر نباشد انبار کنند کشته ها را