1 پیشوای زمانه زین الدّین سرور اهل روزگاری تو
2 آسمان را غلام می خوانی چرخ را بنده می شماری تو
3 در جهان آن یگانه ای امروز که دوم در زمین نداری تو
1 بگذار تا بمیرم بر آستان دوست باشد که یاد من برود بر زبان دوست
2 بر حال عاشقان نکند هیچ رحمتی آه از دل ستمگر نامهربان دوست
1 درون خلوت ما جز من و تو هیچ کسی نیست بیا و هم نفسی کن که عمر جز نفسی نیست
2 نه هر کسی بتواند قدم نهاد در آتش که عشق بازی پروانه کار هر مگسی نیست
1 وقت است که گل گوی گریبان بگشاید بر صحن چمن باد صبا غالیه ساید
2 چون ناله عاشق سحر از شوق رخ دوست مرغ سحری بر گل سوری بسراید