1 دلی دیرم خریدار محبت کز او گرم است بازار محبت
2 لباسی دوختم بر قامت دل زپود محنت و تار محبت
1 بیا یک شو منور کن اطاقم مهل در محنت و درد فراقم
2 به طاق جفت ابروی تو سوگند که همجفت غمم تا از تو طاقم
1 دلم تنگه ندانم صبر کردن زدلتنگی بوم راضی بمردن
2 ز شرم روی ته مو در حجابم ندانم عرض حالم واته کردن
1 دلا غافل ز سبحانی چه حاصل مطیع نفس و شیطانی چه حاصل
2 بود قدر تو افزون از ملایک تو قدر خود نمیدانی چه حاصل
1 اگر دستم رسد بر چرخ گردون از او پرسم که این چون است و آن چون
2 یکی را میدهی صد ناز و نعمت یکی را نان جو آلوده در خون
1 چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی که یکسر مهربانی دردسر بی
2 اگر مجنون دل شوریدهای داشت دل لیلی از آن شوریده تر بی