گرفتار کمند عشق را صیاد از اسیر شهرستانی غزل 345

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

گرفتار کمند عشق را صیاد حاجت نیست

1 گرفتار کمند عشق را صیاد حاجت نیست شهید خنجر بیداد را جلاد حاجت نیست

2 بلند آوازگی نخلی است از گلزار خاموشی گر از من بشنود مرغ چمن فریاد حاجت نیست

3 مرا خود شیشه دل می خورد بر سنگ ناکامی تو را در مکتب سنگین دلی استاد حاجت نیست

4 ز تأثیر توکل گشته ام از خلق مستغنی مرا در بی نیازی از کسی امداد حاجت نیست

5 چو دل در هجر میرد جان نخواهد تهنیت در وصل که در عید اهل ماتم را مبارکباد حاجت نیست

6 بهار آمد که از فیض جنون گلها زنم بر سر اسیر این شور را سیر گل و شمشاد حاجت نیست

عکس نوشته
کامنت
comment