زبان پیام هوس داشت شستم از نظیری نیشابوری غزل 4

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

زبان پیام هوس داشت شستم انشا را

1 زبان پیام هوس داشت شستم انشا را درون سینه بریدم سر تمنا را

2 چگونه عرض تمنا کنم که حسن غیور نداده راه درین پرده رمز و ایما را

3 در آن نظاره که بر تیغ و کف شعور نبود ز رشک سوخته بود آگهی زلیخا را

4 ذخیره‌ای ز جنون بهار ننهادیم کم است سود تنک‌مایگان سودا را

5 نوازشی اگرم می‌کند، محبت نیست توان شناختن از دوست مدار را

6 گر از ورع به گدا زاهدان قدح ندهند چه مانع است حریفان باده‌پیما را

7 گذشت شوق ز اندازه گوشه نظری که می خموش کند مست بی‌محابا را

8 به کینه دل بی‌رحم کافرت نازم که کرده است به من دوست گبر و ترسا را

9 بدیهه‌سنج «نظیری» اگر تو خواهی بود شکرفروش کنی طوطی شکرخا را

عکس نوشته
کامنت
comment