زمین که گنج روان گفته از اسیر شهرستانی غزل 32

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

زمین که گنج روان گفته خاک راه تو را

1 زمین که گنج روان گفته خاک راه تو را به حشر پس ندهد کشته نگاه تو را

2 خلد به دیده محشر خدنگ بیداری به خواب بیند اگر شور صیدگاه تو را

3 فریب چرب زبانان نوید وصل دهد هلاک پرسش مژگان عذر خواه تو را

عکس نوشته
کامنت
comment