بره دربود مجنونی از عطار نیشابوری الهی نامه 21

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

بره دربود مجنونی نشسته

1 بره دربود مجنونی نشسته که می‌رفتند قومی یک دو رسته

2 مگر آن قوم دنیاوار بودند که غرق جامه و دستار بودند

3 ز رعنائی و کبر و نحوت و جاه چو کبکان می‌خرامیدند در راه

4 چو آن دیوانهٔ بی خان و بی مان بدید آن خیلِ خود بین را خرامان

5 کشید از ننگ سر در جیب آنگاه که تا زان غافلان خالی شد آن راه

6 چو بگذشتند سر بر کرد از جیب یکی پرسید ازو کای مردِ بی عیب

7 چرا چون روی رعنایان بدیدی شدی آشفته و سر درکشیدی

8 چنین گفت او که سر را درکشیدم ز بس باد بروت اینجا که دیدم

9 که ترسیدم که برباید مرا باد چو بگذشتند سر بر کردم آزاد

10 ولی چون گندِ رعنایان شنیدم شدم بی طاقت و سر درکشیدم

11 چو هفت اعضات رعنائی گرفتست جهانی از تو رسوائی گرفتست

12 کسانی کین صفت از خویش بردند بدنیا کار عقبی پیش بردند

عکس نوشته
کامنت
comment