- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پادشاها پایه تختت بود تاج سپهر دولت گردون نگر کش یکسر و چار افسرست
2 تخت نه، خرم گلستانی زمرد سبزه اش آتش الماسست و گل املست و خاکش گوهرست
3 آتش خورشید در تا بست از یاقوت آن چشمه مهتاب هم از آب الماسش ترست
4 گر چراغ وصف لعلش می فروزم در ضمیر در زمان پروانه اندیشه بی بال و پرست
5 آتش یاقوت روشن کرده والا گوهری آب آنهم باعث تردستی صنعتگرست
6 زاده دریا و کان را دارد اندر بند خویش هر کجا آزاده ای دیدیم در بند زرست
7 آب در بحر آنقدر نبود که در تخت توزر هیچ کانراسنگ چندان نیست کانرا گوهرست
8 حاصل دریا و کان گردیده صرف زینتش زانکه تخت دولت شاهنشه بحر و برست
9 بادبر اورنگ شاهی جاودان، شاه جهان تا سریر هفت گردون زرنشان از اخترست