- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مملکت شاه عشق جز دل درویش نیست دل بطلب کائنات مملکتی بیش نیست
2 بگذرد از خویشتن در طلب روی یار هر که بجانان رسید معتقدی بیش نیست
3 عشق بود کیش ما دولت اینست و بس کافر بیدولتست آنکه درین کیش نیست
4 در نظر هوشیار نیست عیان غیر یار این سخن آشکار در خور تفتیش نیست
5 طالب دیدار دوست کی نگرد پیش و پس در دل صاحبدلست در پس و در پیش نیست
6 در تو اگر نیست دل منکر دلبر مباش این دل مرد خداست جای بد اندیش نیست
7 گر دل بریان خوری زن در بیدولتان بر سر خوان فنا جز جگر ریش نیست
8 سر که از او هوش زاد همقدم ابلهان دل که از او نوش زاد منتظر نیش نیست
9 خلق تبه کارشان کاسد بازارشان رونق جذوارشان بیشتر از بیش نیست
10 خائف ترسد ز میر ورنه چه ترسی ز مرگ سیر الی المنتهی است عالم تشویش نیست
11 ظالم در این دیار هیچ نکرده گذار گرگ در این مرغزار بر اثر میش نیست
12 بی بصر و زشت خوست هر که نه بنیای اوست مرده بی آبروست هر که تجلیش نیست
13 موت دم نقد ماست ملکت شاه صفاست منبت فضل خداست دوزخ درویش نیست