پادشاهی کوست ایمان از رشیدالدین وطواط قصیده 122

1 پادشاهی کوست ایمان را کنف پادشاهان را به جاه او شرف

2 تاج دین، بوالفضل ، شاه نیمروز ناصر اسلام، نصر بن خلف

3 اوست امروز آن خلف اندر هدی کز خصالش زنده شده نام سلف

4 قدر او نجم معالی را فلک طبع او در معانی را صدف

5 ای ز تف آتش شمشیر تو گشته خفتنان دلیران همچو خف

6 گنجی اموال تو هنگام عطا تیر آمال خلایق را هدف

7 عدل تو از بهر نظم روزگار نصب کرده ناظری از هر طرف

8 بحر زاخر خوانمت، نی نی، تراست صد هزارتن بحر زاخر در دو کف

9 از عنا تا دیده ای باشد بنم وز اسف تا سینه ای ‌باشد بتف

10 باد بخش دشمنان تو عنا باد قسم حاسدان تو اسف