1 آن شاه که او قسیم نار است و جنان در ملک و ملک صاحب سیف است و سنان
2 ملک دو جهان مسخر اوست بلی آن را به سنان گرفت و این را به سنان
1 خرم آن دل که شود محرم اسرار شما دلخوش آن کس که بود عاشق دیدار شما
2 همت قاصر اگر می طلبد حور و قصور همت عالی ما هست طلبکار شما
1 سالها در سفر به سر گشتیم عاشقانه به بحر و برگشتیم
2 تا ببینیم نور دیدهٔ خود پای تا سر همه نظر گشتیم
1 مبتلائی دیدمش خوش در بلا گفتمش خواهی بلا گفتا بلی
2 از بلا چون کار ما بالا گرفت جان ما جوید بلا از مبتلا