- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کعبه و دیر شدم صد ره و ویران گشتم بارها معبد ترسا و مسلمان گشتم
2 باد خاکم به هوا برد و پریشانم کرد عطر طرف چمن و گرد بیابان گشتم
3 نفسی از گل و آبم، نفسی ز آتش و باد نشدم جمع ازان بس که پریشان گشتم
4 سیلی نهی فضولی ز سلوکم انداخت چشم ترسیده تر از طفل دبستان گشتم
5 بازی نفس ز تعلیم گه عقلم برد گرچه صدبار به دل دست و گریبان گشتم
6 طوف و سعی حرم عشق نیاورده بجای تشنه زمزم آن چاه زنخدان گشتم
7 عمر بگذشت و خریدار به هیچم نخرید کار بد بود و بر خویش به تاوان گشتم
8 پرده ام از رخ اعمال ندامت برداشت خجل از طاعت آلوده به عصیان گشتم
9 دل گرفتم ز کف دیو هوا آخر کار صاحب جام جم و مهر سلیمان گشتم
10 زیبد ار زیور دوش و بر حوران گردم که جلا یافته از خار مغیلان گشتم
11 اگر از ذوق «نظیری » بفتادم چه عجب طفل بودم که غزل گوی و سخندان گشتم