- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لذت شادی نداند جان چو با غم خو گرفت دشمن عیدست هر دل کو به ماتم خو گرفت
2 دایم از جام بلا زهر هلاهل میکشد کی لب عاشق به آب خضر و زمزم خو گرفت؟
3 زاهد از عشق نکورویان مکن منع دلم هست مشکل، کندن از هم دل، چو با هم خو گرفت
4 دل ز سنبل نشکفد، تکلیف گلزارش مکن هرکه را چون من دلش با زلف پرخم خو گرفت
5 دامنت خواهد شدن قدسی پر از خون جگر گریه از هم نگسلد چشمی که با غم خو گرفت