- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خیال روی توام دوش در نظر میگشت وجود خستهام از عشق بیخبر میگشت
2 همای شخص من از آشیان شادی دور چو مرغ حلق بریده به خاک بر میگشت
3 دل ضعیفم از آن کرد آه خون آلود که در میانه خونابه جگر میگشت
4 چنان غریو برآورده بودم از غم عشق که بر موافقتم زهره نوحه گر میگشت
5 ز آب دیده من فرش خاک تر میشد ز بانگ ناله من گوش چرخ کر میگشت
6 قیاس کن که دلم را چه تیر عشق رسید که پیش ناوک هجر تو جان سپر میگشت
7 صبور باش و بدین روز دل بنه سعدی که روز اولم این روز در نظر میگشت