- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شیوه نادان بود بر عاشق بیدل گرفت بر اصول رقص بسمل کی کند عاقل گرفت
2 عشق با سیلاب پنداری زیک سرچشمه است جای خود ویران کند هر جا دمی منزل گرفت
3 طبع بی انصاف را از عیب جوئی چاره نیست گر بزیر تیغ آمد نکته بر قاتل گرفت
4 هر کجا سامان فزونتر بهره مندی کمترست تشنه زاب جوی بیش از سیل کام دل گرفت
5 موج می تیغست بروی جلوه گل آتشست هر کجا طبع بلند از دهر بیحاصل گرفت
6 سفله چون دستش قوی گردد زبون کش می شود حرص هر جا غالب آمد لقمه از سائل گرفت
7 باده صحبت اگر یکدم بود دارد اثر تیغ، تعلیم بخون غلطیدن از بسمل گرفت
8 راه عشقست اینکه نتوان بی ادب یک گام رفت گرداگر برخاست از جا رخصت از محمل گرفت
9 رفت عمرم در سفر چون موج و نتوانم کلیم گوشه امنی درین دریای بیحاصل گرفت