- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن بت که چشم مستش دلها همیرباید خواهم لبش ببوسم، خوش باشد ار برآید
2 یاقوت شکرینش در خوشاب پوشد گیسوی عنبرینش بر گل عبیر ساید
3 نقش و نگار رویش در کارگاه خوبی مانی اگر ببیند انگشتها بخاید
4 در دست انتظارش گر جان دهیم اولی در پای نازنینش گر سر نهیم شاید
5 گفتا گرت بکشتم بازت حیات بخشم دیدیم هرچه آمد، بینیم هرچه آید
6 در قرن اگر برآید در آفتاب گردش از مادر زمانه همچون تویی نزاید
7 از خون دل نشانها بر برگ و بار باشد روزی اگر گیاهی از خاک من برآید
8 گر فتح باب خواهی زین در مرو چو حیدر کو گر دری ببندد دیگر دری گشاید