- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فکر تدبیر سلامت خون راحت خوردنست ما همه بیچارهایم و چاره ما مردنست
2 صبح گر هنگامهٔ نشو و نما بر چرخ چید خاک ما را هم بساطی بر هوا گستردنست
3 بس که در باغ جهان تنگ است جای انبساط رنگ اگر دارد پر پرواز در پژمردنست
4 شیشهٔ ساغر سال و مه ندارد دم زدن عافیت اینجا نفس بیرون دل بشمردنست
5 طاس گردون هرچه آرد مفت اوهام است و بس در بساط ما امید باختن هم بردنست
6 محرم بحر از شکست قطره میلرزد چو موج خصم رحمت زیستن دلهای خلق آزردنست
7 جبههٔ بحر از عرق تا حشر نتوان یافت پاک زانقدر خشکی که گوهر را غم افسردنست
8 امتحان در هرچه کوشد خالی از تشویش نیست بار مشق خامه هم بر پشت ناخن بردنست
9 بر تغافل زن ز اصلاح شکست کار دل موی چینی بیش و کم شایستهٔ نستردنست
10 جرات افشای راز عشق بیدل سهل نیست تا چکد یک اشک مژگانها به خون افشردنست