-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خصم گو ایمن نشین گر دست ما بالا شود تیشه بر پا میزنیم آن دم که دست از ما شود
2 غنچه دلتنگیم یارب که هرگز نشکفد جای غم پیدا شود گاهی که خاطر وا شود
3 صبر را خاصیت عمرست گویی کاین متاع چون ز کس گم شد نمیباید دگر پیدا شود
4 بخت سنگیندل طلسمی بسته کز تأثیر آن باده دایم در شکست شیشهام خارا شود
5 گنج مطلب نیست گر دیوانه شد ویرانه جوی بهر کامی نیست گر دل مایل دنیا شود
6 دیدهام چیزی نمیچیند به غیر از نقش دوست گر به طوبی بنگرد حیران آن بالا شود
7 رشته طول امل را گر تو کوته میکنی جهد کن تا نارسا زاندیشه فردا شود
8 این نمک دارد که خون از دل گدایی میکند دیدهام کو عارش از همچشمی دریا شود
9 چشم پوشیدن ز نیک و بد کمال بینش است دیده تا بینا شود باید که نابینا شود
10 کسب خاموشی کلیم از کاملی کن زینهار باید استادت درین فن صورت دیبا شود