1 خصمان تو لاف سپر زرد زدند شش پنج به گاه ماندن نرد زدند
2 گر سرد سخن شدند وا مرد زدند با دولت تو بر آهن سرد زدند
1 خداوندی که تاج دین و دنیاست بهدولت دین و دنیا را بیاراست
2 از آن تاجی است در دنیا و در دین که انعلا مرکب او تاج جوزاست
1 ای زمین را رای تو چون آسمان را آفتاب عزم تو عزم درست و رای تو رای صواب
2 شهریار شهرگیری پادشاه ملک بخش خسرو معجز فتوحی داور مالک رقاب
1 آفتاب اندر شرف شد بر جهان فرمانروا کرد دیگرگون زمین و کرد دیگرسان هوا
2 داد فرمان تا کند در باغ نقاشی سحاب کرد یاری تا کند در راغ عَطّاری صبا