- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شرف نفس به جود است و کرامت به سجود هر که این هر دو ندارد عدمش به که وجود
2 ای که در نعمت و نازی به جهان غره مباش که محال است در این مرحله امکان خلود
3 وی که در شدت فقری و پریشانی حال صبر کن کاین دو سه روزی به سر آید معدود
4 خاک راهی که بر او میگذری ساکن باش که عیون است و جفون است و خدود است و قدود
5 این همان چشمهٔ خورشید جهان افروز است که همی تافت بر آرامگه عاد و ثمود
6 خاک مصر طرب انگیز نبینی که همان خاک مصر است ولی بر سر فرعون و جنود
7 دنیی آن قدر ندارد که بدو رشک برند ای برادر که نه محسود بماند نه حسود
8 قیمت خود به مناهی و ملاهی مشکن گرت ایمان درست است به روز موعود
9 دست حاجت که بری پیش خداوندی بر که کریم است و رحیم است و غفور است و ودود
10 از ثری تا به ثریا به عبودیت او همه در ذکر و مناجات و قیامند و قعود
11 کرمش نامتناهی، نعمش بیپایان هیچ خواهنده از این در نرود بی مقصود
12 پند سعدی که کلید در گنج سعد است نتواند که به جای آورد الا مسعود