1 افتخار زمانه شمس الدین ای چو عنقا نظیر تو معدوم
2 همچو هد هد بر آستانه تو فلک تند چاپلوس خدوم
3 باز اقبالت آشیان کرده همچو نسرَین در میان نجوم
4 مه که در آشیان دولت تو روز دشمن نیم به سیرت بوم
5 تا کی از آفتاب طلعت خویش همچو خفاش داریم محروم؟
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 حلقه زلف یار ، دام بلاست دل درو بسته ایم عین خطاست
2 کار دل بهتر است کو شب و روز در تماشا گه نسیم صباست
1 کراست زهره که با این دل ز صبر نفور در افکند سخنی از وداع نیشابور
2 اگر چه می شنود ناله غراب و لیک چگونه فهم کند آدمی زبان طیور
1 نقش هر دولت که آن بر هفت منظر یافتند نظم هر صورت که آن در چار گوهر یافتند
2 چون مرصع شد بهم فهرست آن مجموع را در کلاه مر زبان هفت کشور یافتند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به