- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرغ خانه با هما پر وا مکن پر نداری نیت صحرا مکن
2 چون سمندر در دل آتش مرو وز مری تو خویش را رسوا مکن
3 درزیا آهنگری کار تو نیست تو ندانی فعل آتشها مکن
4 اول از آهنگران تعلیم گیر ور نه بیتعلیم تو آن را مکن
5 چون نهای بحری تو بحر اندرمشو قصد موج و غره دریا مکن
6 ور کنی پس گوشه کشتی بگیر دست خود را تو ز کشتی وا مکن
7 گر بیفتی هم در آتش کشتی بیفت تکیه تو بر پنجه و بر پا مکن
8 چرخ خواهی صحبت عیسی گزین ور نه قصد گنبد خضرا مکن
9 میوه خامی مقیم شاخ باش بیمعانی ترک این اسما مکن
10 شمس تبریزی مقیم حضرت است تو مقام خویش جز آن جا مکن