- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 قد پی تعظیم خلق خم نتوان کرد بندگی غیر ذوالکرم نتوان کرد
2 هر سو مو گر شود هزار زبان باز شکر تو یا سابغ النعم نتوان کرد
3 منت دونان پی دونان نتوان برد بهر درم حال خود دژم نتوان کرد
4 دامن همت که پاک آمده از عیب طمع و حرص، متهم توان کرد
5 غره مشو بر دو روز دولت دنیا زنده دلا، تکیه بر عدم نتوان کرد
6 از پی مخلوق، ترک حق نتوان گفت ترک صمد، سجده ی صنم نتوان کرد
7 با تو برادر هر آن چه شرط وفا بود گفتم و تکرار، دم به دم نتوان کرد
8 آن چه زدیوان غیب، گشته مقرر هیچ به تدبیر، بیش و کم نتوان کرد
9 جز زنبی و علی و فاطمه و آل از دگری خواهش کرم نتوان کرد
10 ترک ولای علی «محیط» نگوید بر خود و بر جان خود، ستم نتوان کرد