1 دل ها اسیر کرد و گره بر جبین نزد کس راه دل به خوبی این نازنین نزد
2 دل جان سپرد پیش تو آزار خود مکن بر شمع کشته کس به عبث آستین نزد
1 سرور ارباب همت خسرو اهل هنر ای به استقلال در ملک کرم مالک رقاب
2 با ضمیرت لاف می دانم نزد در حیرتم کز چه معنی تیغ در گردن فکنداست آفتاب
1 به داغ تازه دلم را سر دگر باشد عزیزتر بود آن گل که تازه تر باشد
1 ای آن که ز ناله میکنی منع زنهار مده دگر ملالم
2 انصاف نداری و مروّت یا نیستت آگهی ز حالم