جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

آن از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 3005

غزل 3005 ام از 6329 غزلیات

آن دل که گم شده‌ست هم از جان خویش جوی

1 آن دل که گم شده‌ست هم از جان خویش جوی آرام جان خویش ز جانان خویش جوی

2 اندر شکر نیابی ذوق نبات غیب آن ذوق را هم از لب و دندان خویش جوی

3 دو چشم را تو ناظر هر بی‌نظر مکن در ناظری گریز و ازو آن خویش جوی

4 نقلست از رسول که مردم معادنند پس نقد خویش را برو از کان خویش جوی

5 از تخت تن برون رو و بر تخت جان نشین از آسمان گذر کن و کیوان خویش جوی

6 برقی که بر دلت زد و دل بی‌قرار شد آن برق را در اشک چو باران خویش جوی

7 انبان بوهریره وجود توست و بس هر چه مراد توست در انبان خویش جوی

8 ای بی‌نشان محض نشان از کی جویمت هم تو بجو مرا و به احسان خویش جوی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آن دل که گم شده‌ست هم از جان خویش جوی

شاعر شعر آن دل که گم شده‌ست هم از جان خویش جوی چه کسی است ؟

شاعر شعر آن دل که گم شده‌ست هم از جان خویش جوی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر آن دل که گم شده‌ست هم از جان خویش جوی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر آن دل که گم شده‌ست هم از جان خویش جوی چیست ؟

قالب شعر آن دل که گم شده‌ست هم از جان خویش جوی غزل است

مضمون اصلی شعر آن دل که گم شده‌ست هم از جان خویش جوی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین است.
بنر