دلی که در خم زلف، شانه از شاطرعباس صبوحی غزل 23

شاطرعباس صبوحی

آثار شاطرعباس صبوحی

شاطرعباس صبوحی

دلی که در خم زلف، شانه می‌طلبد

1 دلی که در خم زلف، شانه می‌طلبد چو طایری است که شب، آشیانه می‌طلبد

2 ز شوق خال تو، دل می‌تپد در آن خم زلف حریص بین، که به دام است و، دانه می‌طلبد

3 دلم به خانه خرابی خویش می‌گرید چو بهر زلف تو مشّاطه شانه می‌طلبد

4 ز بهر کشتنم این بس که دوستدار وی ام دگر چرا پی قتلم، بهانه می‌طلبد

5 چو مفلسی است که خواهد ز ممسکی نعمت کسی که راحتی از این زمانه، می‌طلبد

6 هزار مرتبه بستی به روی من در و باز دلم گشایش از این آستانه می‌طلبد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر