دل که در سایه مژگان تو فارغ بال است از عارف قزوینی

عارف قزوینی

عارف قزوینی

عارف قزوینی

دل که در سایه مژگان تو فارغ بال است

1 دل که در سایه مژگان تو فارغ بال است گو ببین چشم بداندیش چه از دنبال است

2 داد از یک نگهی داد دل و بستد جان وه چه بد بدرقه چشمت چه خوش استقبال است

3 صد پسر سام بگیتی اگر آرد تنها تربیت آنکه ز سیمرغ بگیرد زال است

4 سعی جز در پی تکمیل معارف غلط است ملت جاهل محکوم به اضمحلال است

5 مستقل نیست دو کس در سر یک رأی ولی سر هر برزن و کو صحبت از استقلال است

6 تا بداخلاقی و اشرافی فرمانفرماست تا ابد حالت ایران بهمین منوال است

7 نفس آخر این ملت محکوم بمرگ در شمار است بدافتاده و بداحوال است

8 عارف این خانه کند تربیت جغد کجا عارف این خانه کند تربیت جغد کجا

عکس نوشته